پاییز 87 - کویر سبز

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاید این ما باشیم که داریم می سوزیم

چند روزی هست که جنگل های شمال در حال سوختن هست حتما خبرو شنیدید؛ جنگل گلستان چند روزی است که در آتش می سوزد و هنوز آتش سوزی ادامه دارد و قسمتهای زیادی از این جنگل بی نظیر دنیا در آتش سوخته

چه کسی مسئول هست وچه وقت این آتش پایان می گیرد خدا می داند.............

امروز بعد از چند روز آتش سوزی آقایان هنر کردند و یک فروند هلیکوپتر برای امداد فرستادند این در حالیست که در کشورهای خارجی در صورت وقوع چنین حوادثی تمام قوا و امکانات بسیج می شوند برای نجات طبیعت و فروندها هلیکوپتر برای خاموش کردن این نوع آتش سوزی ها استفاد می شود تا در کمترین زمان ممکن آتش سوزی کنترل شود اما مسئولین محیط زیست امروز با کمال افتخار از اعزام اولین هلیکوپتر بر فراز جنگل گلستان خبر دادند

نمی دونم چرا انقدر طبیعت برای ما بی ارزشه و کی می خوایم ارزش اونو درک کنیم؟ چرا انقدر برای مردم و مسئولین ما تمایز بین جنگل و بیابان بی اهمیته؟ شاید وقتی که جنگل هایمان تبدیل به صحرا و بیابون شدند اونوقت ارزش طبیعت زیبامون رو بدونیم....

می دونم انقدری ازش حرف زده شده که دیگه گفتنش و یا شنیدنش برای شما تکراری شده اما آیا همیشه اینطور خواهد ماند؟

روزی می رسه که حرف زدن ازاین چیزها دغدغه اصلیمون بشه... روزی که دیگه شمال سرسبزی نداشته باشیم تا مردم خوشگذرانمون هر آخر هفته به اون مراجعه کنند و روزی که بالاخره آقایون از اعراب یاد بگیرند تا برای هر درختشون یک شیر آب نصب کنند... برای من افت داره که تمدن رو از اعراب یاد بگیریم اما شاید همین تلنگری باشه برای ما که قدری فکر کنیم که کجا بودیم و کجا ایستادیم؟

این همون جامعه آرمانی آریایی نیست که برای قطع هر درخت حکم اعدام رو صادر می کرد؟ نه!

این همون ایرانی نیست که اولین کهنسالترین درختش رو در کاشمر پیامبر زرتشت با دستهای خودش کاشت؟

اصلاً مگه این همون جامعه اسلامیمون نیست که تو کتاب مقدسشون  فرآن به انواع و اقسام درختان و میوه هاش قسم خورده شده....

و آیا این من شیعه پیرو جعفری فراموش کرده که امامش شکستن هر شاخه درختی رو برابر با شکستن بال فرشتگان توصیف کرده...(1)

پس چرا جنین......

به کجا می رویم ما این چنین تازان.........؟

به خدا که بیبشتر به مغول شباهت داریم تا آریایی و یا اسلامی........(گر چه مغول و اعراب آدم شدن اما ما....)

 

اونوقت که جنگل های بلوط کرمانشاه می سوخت و به قول حبرنگار 20:30 هیچ کس (هیچ امدادگر و آتش نشانی) جزخود او وجود نداشت،

و شنیدم که  جنگلهای نایبند خوزستان  که بعد از جنگ هنوز....

اما حالا....

 شاید آب ندادن به عمد و خشک کردن تنها باغ انار قم؛ این نگین کویر درحال حاضر از کوچکترین مسائلی باشه به چشم بیاد و یا شاید اصلا به چشم هم نیاد وکسی کمترین زحمتی به خودش برای سخن از اون نده....

باغی پر از یاقوت های سرخ در دل کویر همچنان سر افراز برپاست و میوه هایشهمچون چراغ هایی می درخشند و ما برای آنکه آسمان خراشهایی بر جای آن بکاریم چه راحت آنها را می خشکانیم.

کاش می دانستیم که ریشه خود را می خشکانیم!

 

(1) حدیثی از امام جعفر صادق علیه السلام

 


  
   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :6
کل بازدید : 37988
کل یاداشته ها : 19


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ